جدول جو
جدول جو

معنی ساعت زنگی - جستجوی لغت در جدول جو

ساعت زنگی
(عَ تِ زَ)
ساعت زنگدار. (استینگاس). ساعتی که در هر ساعت، یا نیم ساعت، یا ربع ساعت زنگ زند و وقت را اعلام دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساعت شنی
تصویر ساعت شنی
اسبابی مرکب از دو حباب شیشه ای چسبیده به هم که میان آن سوراخ باریکی برای رد شدن شن وجود داشته و در شیشۀ بالایی شن نرم می ریختند و شن ها به تدریج از سوراخ میانی به ظرف پایینی می ریخت و قسمت بالایی خالی می شد بعد ظرف را وارونه می کردند و همان عمل تکرار می شد، ساعت ماسه ای، ساعت رملی
فرهنگ فارسی عمید
(عَ تِ سَ)
رجوع به ساعت ماسه ای شود
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ سَ)
ساعت منحوس. (غیاث از مصطلحات). ساعت نحس. ساعت عقرب. (مجموعۀ مترادفات) (آنندراج). ساعت بد. (استینگاس)
لغت نامه دهخدا
(عَ سَ)
عمل کسی که نیک و بد ساعت را می سنجد. تحقیق ساعت سعد. ساعت دیدن:
بزرگ امّید پیش پیل سرمست
به ساعت سنجی اصطرلاب در دست.
نظامی (خسرو و شیرین)
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ)
ساعت رملی. ساعت شنی. رجوع به ساعت ماسه ای شود
لغت نامه دهخدا
(عَ تِ شِ)
رجوع به ساعت ماسه ای شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ساعت سنجی
تصویر ساعت سنجی
عمل ساعت سنج تحقیق ساعت سعد و نحس
فرهنگ لغت هوشیار